دغدغه های کرگدن عاشق

در تعریف عشق

عشق چیزیست ظاهراً ساده

که یهـــــــــــو اتفاق افتاده

هر که دیدیم، پای او گیرست

مغز خر خورده آدمیــزاده

اولین بوسه منعقد نشده

کار دست عواملــش داده

عاشقان، نوکران معشوقند

عشق چیزیست مثل قلاّده

عشق تعبیر می‌شود گاهی

به هم‌آغوشی نر و ماده

عشق این روزها فراوان است

نیست یک چیز خارق العاده:

می‌روی کوچه، می‌خری ارزان

می‌بری خانه، عشق ِ آماده

می‌زنی توی رگ به آسانی

قرص‌هایش جواب هم داده!

عاشقان! پنچری مبارک باد!

تا ابد خاکی است این جاده.