دغدغه های کرگدن عاشق

در سوپر مارکت جنگل (طنز)

*روباه : به جرم تولید و عرض? حنای تقلبی محکوم شد.خیلی ها شکایت کرده بودند که ماههاست حنای روباه هیچ رنگی ندارد.
*شیر : مدعی شد که شامپوهای ضد ریزش پشم،همه،تقلبی از کار درآمده ند.موسسات ریز و درشت ترمیم پشم هم هیچ کاری از دستشان برنمی آمد:شیر پشمش ریخته بود و این،خیلی غم انگیز بود!در خواب کابوس می دید و در بیداری کابوس می ساخت!
*گرگ : اهالی جنگل را متهم به آتش افروزی و خرید و فروش مواد آتش زا می کرد.به مقامات ذیربط شکایت کرده بود که بعضی ها با افروختن شبان? آتش در اطراف خود،نمی گذارند گرگها،این عزیزان دل جنگل،امور را بخوبی رتق واز آن مهمتر، فتق کنند!
*موریانه : شایع شده بود دوپینگ کرده و مواد نیروزا استفاده کرده است.موریانه هم? این شایعات را رد می کرد و می گفت:دندان همان دندان است،پایه ها یک کمی پوسیده شده اند!
*زنبور: پس از بررسی کیفیت کالاهای غرف? عسل،متهم شد که شکر خورده است.زنبور ضمن تایید این اتهام،گفت که بیشترین حجم شکر را زمانی خورده است که زیر بار شیر و گرگ و روباه رفته است!
* بز : متهم شد که به خاطر بلند پروازی،باعث سرنگونی بعضی قفسه ها شده است.مکلف شد که مثل بچ? گوسفند سرش را بیاندازد پایین و آرام آرام راه برود .
* لاک پشت : به علت ارتکاب مداوم به چانه زنی از بالا،توسط فوق تخصص ترمیم چانه تحت نظر دائم بود و کمتر در سوپرمارکت آفتابی می شد.
* گاو : گاو شهری،به غرف? دستمال کاغذی و پمپرز که می رسید،می گفت:"آخ جون!غذا!" بسکه گاو بود!
* جغد : روزها می خوابید و شبها دنبال گشت و گذار می رفت.او را پشت در بست? سوپر مارکت دیده بودند که با حسرت،غرف? عینک های آفتابی را نگاه می کند!