دغدغه های کرگدن عاشق

پسر یک شیخ عرب


پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد:

«برلین فوق‏العاده است، مردمش خوب هستند
و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم می‏کنم که با
مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا
می‏شوند.»

مدتی بعد نامه‏ای به این شرح همراه با یک چک یک میلیون دلاری از پدرش برایش رسید:

«بیش از این ما را خجالت نده، تو هم برو و برای خودت یک ترن بگیر